بین خودمان بماند، اگر صدایش را در نمی‌آورید باید بگویم که اکثر ماها به آدم‌های پولدار حسودی‌مان می‌شود (لااقل یک ریزه). به نظر می‌رسد زندگی برای پولدارها آسانتر است؛ پولدارها نگران روزهای آخر ماه نیستند و عادت ندارند نیم ساعت به مبلغ شارژ ساختمان خیره بشوند و به اختلاس مدیر ساختمانشان مشکوک باشند. قیمت ماشینی که سوارش هستند از کل خانه و زندگی ما بیشتر است، مسافرت‌های خوب می‌روند، غذاهای خوب می‌خورند، برای تولد زن و بچه‌شان، به اندازه پول دیه‌ی بنده خرج می‌کنند و راجع به دوران پیری و عصا به دست‌گیری هم اصلا و ابدا استرس ندارند.

البته ما بی‌‌پول‌ها کارهای دیگری هم می‌کنیم. مثلا می‌نشینیم و فکر می‌کنیم چطور می‌توان ثروتمند شد؟ آیا مغز آدم پولدارها جور دیگری فکر می‌کند؟ فرمولی، وردی، جادویی، چیزی دارند که ما نداریم؟ جواب هر دو سوال آخر «بله» است، بسته به این که سوال‌تان راجع به کدام آدم پولدار باشد.

حالا اگر شرایطی فراهم می‌شد که می‌توانستید بروید پای صحبت پولدارها بنشینید و ازشان بپرسید چطوری می‌شود پولدار شد، آیا این کار را می‌کردید؟ اگر جوابتان مثبت است، این ۱۰ کتاب را بخوانید و خاک مغزتان را با ذهنیت خوشبختی طلبی، حاصلخیز کنید.